خیلی وقته پنجشنبههام بوی باهم بودن نمیده...
۱۳۹۰ آذر ۳, پنجشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه
غافل شدیم
دلم لک زده برای قرارای صبح جمعه تجریش!
برای مینیبوسهای داغون درکه!
برای چایی و قلیون!
برای باهم بودنا!
برای همه چیزهای خوبی که فراموش شدند!
غافل شدیم و یکی یکی از دستمان رفت!
همهاشان...
برای مینیبوسهای داغون درکه!
برای چایی و قلیون!
برای باهم بودنا!
برای همه چیزهای خوبی که فراموش شدند!
غافل شدیم و یکی یکی از دستمان رفت!
همهاشان...
ارسال شده توسط
yekenevis
در
۱۱:۵۲
1 نظرات

با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!همرسانی در Xهمرسانی در «فیسبوک»اشتراکگذاری در Pinterest
۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه
کس نخارد پشت من...
وقتی که نیاز داری و بدجوری گیر افتادی، نزدیکترین آدمها هم پشتت رو خالی میکنن
پس همیشه یادت باشه باید به خودت اتکا کنی و دستت رو بزنی به زانوت
پس همیشه یادت باشه باید به خودت اتکا کنی و دستت رو بزنی به زانوت
ارسال شده توسط
yekenevis
در
۱۷:۳۵
3
نظرات

با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!همرسانی در Xهمرسانی در «فیسبوک»اشتراکگذاری در Pinterest
۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه
اندر احوالات خیانت
نه میتوان با خیانت کنار آمد نه فراموش کرد...
فقط میتوان خود را گول زد!!!
فقط میتوان خود را گول زد!!!
ارسال شده توسط
yekenevis
در
۱۱:۲۹
3
نظرات

با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!همرسانی در Xهمرسانی در «فیسبوک»اشتراکگذاری در Pinterest
اشتراک در:
پستها (Atom)